نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 2 تير 1394برچسب:شعر, میلاد , امام, حسن مجتبی , (ع) شهرام, درویش, توسط شهرام درویش |

 

 

تمام عرشیان بی تاب بی تاب

و یثرب هم ندارد لحظه ای خواب

 

ملایک صف به صف گشتند مهمان

یکایک  دست افشان  پایکوبان

 

و مشتی قاصدک در سینه پیغام

نشسته در حیاط و بر سر بام

 

و شب بوها  همه لب باز کردند

و خوشحالی خود ابراز کردند

 

در و دیوار هم در تاب و در تب

چه سری در دل خود دارد امشب؟

 

که جبرائیل  هم  از  اوج  افلاک

رسیده تا  زند بوسه بر این خاک

 

 

و رنگ ماه امشب زرد و زار  است

تو گویی ماه خود امشب شکار است

 

شکار  یوسفی  از  نسل زهرا

زلیخاوار  شد مجنون  و  شیدا

 

به زیبایی شمایل  چون  پیمبر

شکیباییش  هم  میراث  مادر

 

پدر هم که علی نامدار  است

شجاعت را هم از او  وامدار است

 

کریم است و تبارش دستگیرند

انیس مستمندان  و  فقیرند

 

صدف کوثر  پدر هم بوتراب است

حسن حقا که مروارید  ناب است

 

            شهرام درویش

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.